نخستینبار رشیدالدین وطواط (د ۵۷۳ق/۱۱۷۷م)، با نگارش لطايف الامثال وطرايف الاقوال، به درخواست قطبالدين محمد خوارزمشاه (حک ۴۹۱-۵۲۱ق) گردآوري مثل را آغاز کرد. از آنجا کهرشيد وطواط علم امثال را از علوم عرب مىدانست(ص ۵۳)، مجموعهاي از مثلهاي عربى را گرد آورد و به فارسى ترجمه كرد؛ سپسحكايتهاي مربوط به آن مثلها را به اثر خود افزود و اين مجموعه را به ترتيبالفبايى منظم كرد.
کتاب پرارزش دیگری که به زبان فارسی در علوم بلاغي تأليف يافته حدائق السحر فيدقائق الشعر تأليف اديب بارع خواجه رشيدالدين وطواط (۵۷۳ د.ق.) است که از كتاب رادوياني پرآوازهتراست. رشيدالدين وطواط سخنسنج پرمايهاي بوده كه به بنياده ي بلاغت آشنايي كامل داشته و در كتاب خود درباره بعضي جامهسرايان فارسي و شيوه گفتار و سبك جامه سرايي و قوت و ضعف اشعار اظهارنظر كرده، از آن جمله: از اشعار مسعود سعد و كمالي و قطران تبريزي و ازرقي و فرخي سخن گفته و آنها را به محك نقد كشيده است.در مقام ادبي و سخنسنجي او بزرگاني همچون ياقوت حموي و خاقاني شرواني و بسياري ديگر از بزرگان ادب فارسي و عرب از توانايي و سخنوري او به بزرگي ياد كردهاند. به نوشته ياقوت حموي: رشيد در آن واحد يك بيت ازبحري به عربي نظم ميكرد و بيتي ديگر از فارسي به بحري جداگانه ميسرود و هر دو را با هم املا ميكرد. خاقاني نيز درقصايد خود از او به بزرگي ياد كرده از جمله در قصيدهاي به اين مطلع:
مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا
که هیچ انس نیامد زهیچ انس مرا
که در پاسخ قصیده رشیدالدین وطواط سروده و نظم و نثرش را پروين و بنات النعش دانسته است:
… سزد که عید کنم در جهان به عزّرشید
که نظم و نثرش عید مؤبّد است مرا
اگر به کوه رسیدی روایت سخنش
زهی رشید جواب آمدی به جاي صدا
زنظم و نثرش پروین و نعش خیزد و او
به هم نماید پروین و نعش در یک جا
عبارتش همه چون آفتاب و طرفهتر آن
که نعش و پروین در آفتاب شد پیدا
فرزند حاج محمد جعفر که قبلاً خادم تخلص می کرد در روز جمعه ۱۳ جمادی الاول ۱۳۱۵ هجری قمري در حبيب آباد برخوار به دنيا آمد. او تحت نظر معلم حبيب آبادي و آقا سيد مهدي درچه اي و آقا شيخ محمدرضا نجفي تحصيل و ضمن تدريس علوم فقه و اصول عربي، امامت مسجد مصري و صاحب بن عباد را به عهده داشت. رسالاتي در توبه و فضيلت علم تأليف نموده و از آن جمله شرح دعاى ندبه مي باشد. در ماده تاريخ وفات رجائي زخده اي گفته است: رجا آن سر رشته اهل فضل که بسرشته با فضل او را سرشت